بسم الله الرحمن الرحیم،صلوح و وجه الهی داشتن عمل در زندگی دنیا از اندیشه های بلند قرآن کریم است،که تنها راه نجات واصلاح بشر در همه اعصار بوده وهست،آن هم بدین جهت که باور انسان به خداوند وعمل صالح در زندگی پیوند ناگسستنی با طهارت رزق و اندیشه و زینتهای مورد استفاده انسان دارد.
در قرآن کریم در حوزه عمل انسان 4 واژه بیان شده است که اثر گذار در زندگی است:1-عمل صالح با ویژگی هایی از جمله اخلاص که زیر مجموعه هایی از جمله بر(نیکی)، حسنه و...دارد.
2-خطیئه: خطا ،گام های اشتباهی که انسان بر میدارد که باعث نزدیکی انسان به گناه می شود.
3-سیئه: گناه: گناهی که انسان به خاطر اشتهاء نفس ،آن را انجام میدهد گاهی به صورت ناخواسته "گناه نا آگاهانه"
4- عصیان:معصیت:این خیلی خطرناک است یعنی گناه آگاهانه وعملی که می دانیم خطا واشتباه و بد است باز مرتکب شده ودر برابر حق می ایستیم که این عصیان اثرات بسیار بد درزندگی انسان دارد.
انبیاء با عصیان انسان ها مخالف بوده اند.کار اصلی مومن مخالفت با عصیان است. باور کنیم خداوند قریب مجیب است،آنقدر نزدیک که حتی بین من ودعاهایم خداوند است. دعا تنها بهانه ایست برای حرف زدن با معبودم.به همین خاطر است که حضرت ابراهیم می فرمایند خدایا تو به من بسیار بسیار نزدیک هستی.
مادر حسابی دلش گرفته بود ،خیلی وقت می شد که زیارت نرفته بود ،رفتم سر مزار بی بدن بابا ،حسابی باهاش درددل کردم ،بابایی می دونی مامان چند وقته زیارت نرفته ،دلش گرفته ها! چون می دونم شهید زنده ست وپیش خداست اومدم پیشت وگرنه ....باباجون ،من ومامان منتظریم یک حواله زیارت بفرست
اومدم خونه، با رسیدن من صدای تلفن بلند شد، مامان گوشی رابرداشت، خاله بود بعد از سلام احوالپرسی یکدفعه مامانی از زور خوشحالی نشست رو زمین وگفت السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ،بعدهم با خاله خداحافظی کرد و گوشی را گذاشت. گفتم مامان چی شد یکدفعه ؟ با خوشحالی تموم گفت امام رضا طلبیده ،خاله فردا میخواست بره مشهد همسایشون نمیتونه بره،یک جا خالیه، گفت با هم بریم.نمیدونم این حواله مشهد یکدفعه از کجا اومد! ....
ولی من میدونستم حواله از کجاست، به عکس بابا روی طاقچه زل زدم واین آیه را خوندم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون................(خاطرات همسر شهید علی آقا)
پس از بیان 3 چالش مهم زندگی بشرتوسط خداوند در قرآن کرم یعنی رزق و زینت و اندیشه ،خداوند به این نکته اشاره می کند که بین اعمال انسان و این سه مسئله رابطه قوی و محکمی وجود دارد.آری هیچ امیدی به اصلاح زندگی بشر نیست مگر آن راهی که انبیاء برای بشریت ترسیم کرده اند.بشریت به حقیقت رهنمون نشود تا وقتی از راه وپیام انبیاء فاصله دارد ...والی عاد اخاهم... ما به سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم. وهود بارها بیان نمود که ای قوم خدا را بپرستید خدایی غیر از او برای شما نیست .قوم عاد از اقوام بعد از قوم حضرت نوح بوده که مومن بودند ولی کم کم از صراط مستقیم منحرف و با وجود نعمت های بیشمار الهی و توانمندی ونیروی بدنی فوق العاده، ترک عبادت الهی نمودند.پس از ابلاغ پیام الهی توسط حضرت هود آنان درخواست معجزه کردند و هود(علیه السلام) بیان داشتند معجزه من این باشد که شما با تمام قدرت بدنی که دارید هرگز نتوانید به من آسیبی رسانید زیرا هستی هر جنبنده ای در این دنیا به دست خداست.(تفسیر آیه 56-50سوره مبارکه هود سلسله جلسات تفسیر نور)
توجه به ملکوت آفرینش و تعلق اندیشه به حقیقت لا یزال و بی انتهای حق تنها راه نجات بشر از پیچیدگی ها و مشکلات زندگی امروز است،آنگاه که اندیشه به حق تعلق گرفت غیب آفرینش، حافظ انسان از انحراف و تعلق به غیر حق خواهد بود.
...وپیامبر پیام خود را آشکار کرد :قولوا لا اله الا الله تفلحوا...
ابوسفیان به نمایندگی از بزرگان قریش نزد ابوطالب عموی پیامبر رفته و بیان داشت که ای ابوطالب پسر برادر تو با این پیام 1-آرزوهای ما را بر باد داده2- به خدایان ما دشنام داده3-جوانان ما را فاسد کرده4- جماعت ما اعراب را به تفرقه کشانده
حال اگر او 1- به دنبال ثروت است بگو تا به او مال فراوان داده 2-اگر به دنبال سروری است بگو تا او را سرور قریش نماییم ولی از پیامش چشم بپوشد:ابوطالب نزد پیامبر گرامی اسلام رفته و سخنان آنان را بازگو می کند ،پیام پیامبر چنین است: اگر خورشید را در دست راستم وماه را در دست چپم قرار دهند تا از این دعوت دست بردارم هرگز چنین نخواهم کرد یا که در این راه کشته شوم.ابوطالب با چشمانی گریان پاسخ داد تو به راه خود ادامه ده که من هرگز تو را تسلیم آنان نخواهم کرد.
بیست ودوم بهمن در راه است ...به فرموده حضرت آقا 22 بهمن عید غدیر است زیرا در آن روزبود که نعمت ولایت واتمام نعمت الهی برای ملت ایران صورت عملی گرفت.22بهمن عید فطری است که ملت در آن از یک دوران سخت خارج شد. دوران محرومیت از تغذیه معنوی ومادی 22 بهمن عید قربان است زیرا در آن روز ملت ما اسماعیل های خودش را قربانی کرد(سال1372)
امسال میتوانیم ابوطالب گونه به ولی خود اعلام کنیم که آقا اگر بر سر میز مذاکره پیغام می فرستند که در ازای رها کردن ابلاغ پیام الهی به جهانیان1- به ما ثروت و لغو تحریم می دهند2-اگر به ما ژاندارمی و سروری منطقه را می دهند ما هرگز از حمایت شما دست برنخواهیم داشت آیا به غیر این است که انقلاب اسلامی ایران 1-آرزوهای لیبرال دموکراسی غرب را بر باد داده2-به بت های آنان از جمله فمینیسم ودموکراسی و...آنان دشنام داده3- جوانان آنان را از راه لیبرالیسم به اسلام مستقیم کرده4-جامعه جهانی آنان را متلاشی ومتفرق کرده و آنان پیغام می فرستند که در ازای رها کردن پیام................. ما کجای دوران هستم ؟آیا ابوطالب گونه به حمایت پیام اور پیام قیام خواهیم کرد یا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بیست ودوم بهمن در راه است
چه زیبا گفت آنکه گفت ما زنده به آنیم که آرام نگیریم :موجیم که آسودگی ما عدم ماست.آقایان اصلاح طلب به کجا چنین شتابان، در روزنامه هاتان خواندیم که در پی وحدت هستید برای رسیدن به قدرت و ای کاش در پی وحدت بودید برای چیز های باارزش تری ،کسی نیست در این وادی بپرسد که شما و وحدت! اصلا هست معنای وحدت در شامه وجودتان ؟شما اگر می دانستید وحدت چیست که سالیانی که بر زمام امور مسلط بودید این همه تقرقه و فساد ایجاد نمی کردید و چه زیباست کلام خدای متعال که فرمود و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون ،آنان شعار اصلاحات دهند در حالی که مفسدند. شاگردان ماکیاول! شما خود بهتر می دانید که وحدت جامعه اسلامی یعنی اکسیر نجات بخش ،وبه همین دلیل به دنبال اکسیر وحدت هستید اما برای رسیدن به تفرقه پس از پیروزی، حتی در بین خودتان،شده در این مسیر و برای رسیدن به این هدف از هر وسیله ای استفاده میکنید،این شد اصلاحات؟ شما خود را اصلاح کنید تا با اصلاح شما جامعه ای اصلاح شود همانطور که امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) فرمودند پیش از آنکه پیشوای گروهی شوید اول خود را نصیحت واصلاح کنید وبعدا دیگران را توصیه به اصلاح شدن. ای کاش می شد شما نیز به دور از عقده های سیاسی تان و تمام بداخلاقی ها وسیاه نمایی هاتان به وجدانتان رجوع می کردید شاید بتوانید برخی را فریب داده ولی بر نفس خود که بصیرید الانسان علی نفسه بصیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به کجا چنین شتابان؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند. سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند. این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟ شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید. خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟ من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.